بسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
اثبات ادعای دروغ جعفر کذاب مبنی بر عقیم بودن امام حسن عسکری (ع) :
یکی از دلایلی که بسیاری به آن اکتفا میکنند وآن را سند مهم وموثقی میدانند برای آنکه اثبات کنند امام حسن عسکری (ع) عقیم بوده وفرزندی نداشته است که بخواهد امام زمان باشد جعفر کذاب برادرامام است
زیرا اوکه برادر امام حسن (ع) بودهمواره چه هنگام زنده بودن برادرش امام حسن وچه هنگام شهادت برادرش ادعا میکرد که امام حسن (ع) عقیم بوده وهیچ فرزندی نداشته است وخود را امام وجانشین ایشان معرفی میکرد وی از طرف برخی مردم امام فرض میشد(1)
لازم به ذکر است که : شیعیان دوازدهامامی، جعفر (برادر امام حسن عسکری (ع) و از مدعیان اصلی جانشینی او) را جعفر کذّاب» مینامند. به عقیدهٔ شیعیان جعفر کذاب ویژگیهای امامت را نداشته. و هنگام نماز گزاردن بر بدن امام، فرزندش حجت بن الحسن بر او نماز گزارد و شک را از شیعیان برداشت.زیرا به گفته ووصیت خود امام حسن عسکری (ع) در زمان حیاتش کسی که بر پیکر من نماز گزارد او جانشین من است ومیدانیم که امام بر پیکر امام نماز میگذارد .
سئوالی که ما از این افراد داریم (خصوصا بعضی از سنی مذهبان )
آیا تاریخ را کامل خوانده اند وشناخت عمیق روی شخصیت مبتذل جعفر کذاب دارند که ادعای او را میپذیرند ؟آیا قبول ندارند که از خصوصیات مهم وشاخص امام معصومیت وعلم اوست در حالی که جعفر هیچ کدام را که نداشت هیچ ، بلکه فردی عیاش وگناهکار بود وحتی احکام معمولی دین را هم نمیدانست !!؟
این نوشتار بر آن است گذری اجمالی بر زندگی و عملکرد جعفر برای رسیدن به جایگاهی که مستحق آن نبوده داشته و بر بررسی روایات و مطالب پیرامون وی و اقداماتش بپردازد.
ما قضاوت را به خواننده گان گرامی میسپاریم
بیوگرافی جعفرکذاب :
هر چند در رابطه با تولد، نحوه زندگی و کلاً بیوگرافی جعفر در منابع، مطالب چندانی ذکر نشده است ولی در مورد اقدامات وی پس از شهادت امام حسن عسکری(علیه السلام) و آغاز غیبت صغرای امام عصر(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) به برخی مسائل هر چند کوتاه و مختصر اشاراتی شده است. شیخ مفید (م 413هـ.ق) برای امام هادی(علیه السلام)، پنج فرزند ذکر نموده است که عبارتند از: امام حسن عسکری(علیه السلام)، حسین، محمد، جعفر و عایشه و فخر رازی (م 606هـ.ق) به غیر از این پنج تن، علی، موسی، فاطمه و بریهة را نیز بر فرزندان آن حضرت افزوده است و طبری (م 358هـ) در ذکر فرزندان آن حضرت دلالة» را نیز از دختران امام هادی(علیه السلام) برشمرده است.
ولی نسل آن حضرت فقط از دو فرزندش یعنی امام حسن عسکری(علیه السلام) و جعفر میباشددر برخی منابع گفته میشود که
مادر جعفر کنیزی به نام حدق» بوده است.وبرخی مادرش را سوسن میدانند منابع به تاریخ تولد جعفر اشارهای ننمودهاند، ولی با توجه به اینکه وی در 45 سالگی و در سال 271هـ.ق وفات کرده میتوان نتیجه گرفت که تاریخ تولد وی در حدود سال 226هـ.ق بوده است.
اندوه امام هادی علیه السلام در هنگام ولادت جعفر کذاب :
شیخ صدوق در کمالالدین در روایتی از صالح بن عبدالله آورده که وی گوید: مادرم فاطمه دختر محمد بن هیثم معروف به ابن سیابه در روز تولد جعفر در خانه امام هادی(علیه السلام) بود و نقل میکرد: هنگام ولادت جعفر در خانه امام هادی (ع) بودم. همه اهل خانه، به جز خود امام (ع)، خوشحال بودند. از ایشان سؤال کردم: مولای من! چرا شما را خوشحال نمی بینم؟» حضرت فرمود: در آینده علت این امر بر تو روشن خواهد شد چرا که او افراد بسیاری را گمراه خواهد کرد»(2)
این فرمایش حضرت بنا به گفته مرحوم صدر بعدها آشکار شد چرا که جعفر در دوران جوانی از تعالیم اسلام روی برگردانید و به لهو و لعب پرداخت تا آنجا که امام هادی(علیه السلام) اصحاب خویش را از معاشرت با فرزندش منع مینمود.
امام هادی(ع) به بسیاری از یارانش فرمودند :
اجتناب کنید از پسر من، جعفر، زیرا که او برای من، بمنزله نمرود(پسرنوح ) است نسبت به حضرت نوح که خداوند عزوجل فرمود در حق او: نوح گفت پسر من از کسان منست .» سپس خداوند می فرماید: ای نوح او از کسان تو نیست که آن عملی است غیر صالح »(3) ،
جعفر مردی عیاش و نااهل و شرابخوار و از مدعیان امامت بود.وهمواره در مجالس بزم وشرابخواری شرکت میکرد واغلب مست بود وبسیار باعث ناراحتی پدر وبرادرش امام حسن عسکری (ع) میشد
کنیه جعفر ابوعبدالله و از القاب معروفش ابوالکراین (پدر فرزندتان بسیار)و کذاب» بود و از آن جهت به او کرین» لقب دادند که اولاد و احفاد بیشماری داشت تا آنجا که در برخی از منابع آنان را در حدود 120 نفر ذکر نمودهاند. بیشتر این افراد از شش پسر جعفر یعنی: اسماعیل، طاهر، یحیی، هارون، علی و ادریس بودند. فرزندان جعفر را به جهت انتسابشان به امام رضا(علیه السلام) جد بزرگوارشان»، رضویون مینامیدند.
از فرزندان معروف جعفر میتوان به ابو رضا محسن بن جعفر که در ایام المقتدر بالله عباسی در دمشق به سال 300هـ خروج نمود و نیز به عیسی بن جعفر که فردی عالم و فاضل و استاد ابو محمد هارون بن موسی تلعکبری بود اشاره کرد. تلعکبری در سال 325هـ.ق در نزد او به آموختن علم حدیث پرداخته و از وی اجازه روایت أخذ نموده است.
لقب دیگر وی که در تاریخ بیشتر به این لقب مشهور شده کذّاب» است.
دلیل ملقب شدن جعفر بن علی به جعفرکذاب :
وی پس از شهادت پدرش امام هادی (ع) ادعای امامت کرد ولی حضرت امام حسن عسگری علیه السلام اجازه هیچگونه خودنمایی را به او نداد تا این که پس از شهادت امام حسن عسگری علیه السلام و آغاز غیبت صغری امام مهدی، او فرصت یافت دوباره ادعای امامت کند و با دروغ، جمعی را به گمراهی بکشاند و از این رو به جعفر کذاب شهرت یافت.
منشأ و علت چنین لقبی را شیخ صدوق در کمال الدین، راوندی در الخرائج و الجرائح، مرحوم علامه ابو منصور احمد بن علی طبرسی در الاحتجاج و امین الاسلام فضل بن حسن طبرسی در اعلام الوری باعلام الهدی از ابو خالد کابلی در ضمن روایتی چنین ذکر کردهاند که ابوخالد گوید:
روزی بر مولایم علی بن حسین زینالعابدین(علیه السلام) وارد شدم و عرض کردم یابن رسولالله مرا آگاه کن از کسانی که خداوند عزوجل طاعت و مودّت آنها را واجب گردانیده است و واجب است بر بندگان خدا که بعد از رسولالله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به آنها اقتداء کنند. آن حضرت فرمود: اولین کسی که خداوند امام قرار داده و اطاعتش را واجب نمود امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(علیه السلام) است، پس از آن امام حسن(علیه السلام) و سپس امام حسین(علیه السلام) از فرزندان علی بن ابیطالب(علیه السلام)، پس از آن، این امر به من رسیده است.» آن حضرت این را گفت و ساکت شد. عرض کردم: ای سرور من از امیرالمؤمنین روایت شده است که زمین از حجت خدای عزوجل خالی نمیماند پس حجت و امام پس از شما کیست؟ فرمود: فرزندم محمد و اسم او در تورات باقر است و او علم را میشکافد شکافتنی، و او حجت و امام بعد از من است و پس از او فرزندش جعفر است که اسمش در نزد اهل آسمانها صادق است. عرض کردم: چگونه اسم او صادق است در حالی که همة شماها صادق هستید. فرمود: پدرم از پدرش و او نیز از رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) روایت کرد که آن حضرت فرمود: زمانی که فرزندم جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب(علیهم السلام) متولد شد او را صادق نام بگذارید؛ چرا که پنجمین نسل از فرزندان او متولد میشود که نام او نیز جعفر است و ادعای امامت میکند و بر خداوند دروغ میبندد و او نزد خداوند، جعفر کذّاب است زیرا به خداوند افتراء میبندد و چیزی را ادعا میکند که اهل آن نیست در آن روزی که خداوند ولی خود را مستور گرداند، با پدرش مخالفت میکند و بر برادر خود حسادت میورزد. حضرت امام سجاد(علیه السلام) این را فرمود و گریه سختی نمود سپس فرمود: گویا جعفر کذاب را میبینم که طاغوت زمانش را برای تفتیش امر ولیالله وادار میکند. کسی که غائب و در پناه خداست و بر حرم پدرش وکیل میباشد. این در حالی است که جعفر به ولادت آن حضرت جاهل و ناآگاه است و اگر به او دست یابد به قتل او حریص است، و به میراث او چشم طمع دوخته تا آنکه آنها را بدون حق بگیرد و تصاحب کند. ابو خالد گوید عرض کردم: یابن رسولالله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) این امر واقع میشود؟ فرمود: بله به خدا قسم این مکتوب است در صحیفهای که در پیش ماست و در آن صحیفه هر چه از سختیها پس از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بر ما میرود مذکور است.(4)
با توجه به این روایت، جعفر بنا به اقداماتی که در راستای مخالفت با برادر بزرگوارش و نیز برای گرفتن امامت پس از او و همراهی نمودنش با طاغوت زمان که در بُرهه ای از زندگی خویش انجام میدهد در نزد خداوند کذاب» شمرده شده و در صحیفه ائمه هدی(علیهم السلام) نیز این امر ثبت شده است.
امام زمان(ع) نیز طى توقیع هایى او را دروغگو دانست به همین جهت در میان شیعیان به جعفرکذاب مشهور شد. (5)
ملقب شدن او به کذاب از نشانه های نبوت وبهترین گواه راستگویی امامان معصوم است که سالها پیش از ولادت جعفر از پیامبر اکرم (ص)، کذاب بودن اورا نقل کرده اند امام زین العابدین (ع) 200 سال پیش از ولادت جعفر از او خبر داده ،از اسم ولقب او سخن گفته است ودوقرن بعد آنچنانکه فرموده تحقق یافته است
آیا برای کسی که از مرکز وحی الهام نگرفته باشد چنین جرات وشهامت هست که بگوید بعد از دویست سال برای من چنین نواده ای به دنیا خواهد آمد ودارای چنین اوصافی خواهد بود !!!
هنگامی که جعفر از وجود بقیة الله آگاه شد همان کاری را کرد که امام سجاد (ع) پیش بینی کرده بود .تامل در این اوضاع ورفتار غیر انسانی جعفر برای اثبات حقانیت رسول اکرم (ص) وامامان معصوم (ع) کافی است
جعفر کذاب که مدتی مدید در ایام پدر و برادر و برادرزادهاش عنان اختیار از کف داد و در طلب مقام و موقعیت چند روزه دل این بزرگواران را به درد آورد و در مواقعی، موقعیت آن حضرات را به مخاطره انداخت
صاحب منتهی الاَّمال می نویسد: و اما جعفر، پس مثلش مثل فرزند حضرت نوح پیغمبر علیه السلام است و ملقب به کذاب است و ادعا کرد امامت را به غیر حق و گمراه کرد مردم را و فروخت زن حره ٔآزاد از آل جعفر را و اخبار بسیار در مذمت او وارد شده ». (6)
جعفر در ایام پدر و برادر گرامیش
الف : جعفر در ایام پدر بزرگوار خود :
جعفر ایام کودکی و نوجوانی و جوانی خویش را در حیات پدرش امام هادی(علیه السلام) سپری نمود و در شهادت پدرش سال 254هـ.ق در حدود 28 سال بیش نداشت. در طول این مدت تنها مطلبی که در رابطه با وی در منابع متقدم ذکر شده جریان تولد وی و عدم سرور و خوشحالی امام هادی(علیه السلام) از این واقعه میباشد که شیخ صدوق در کمال الدین، شیخ طوسی در کتاب الغیبة و علامه مجلسی در بحارالأنوار آن را ذکر کردهاند.
و روایت دیگری را ابن حمدان خصیبی (م 334هـ) در الهدایة الکبری از امام هادی(علیه السلام) ذکر میکند که آن حضرت فرمودند: از فرزندم جعفر دوری کنید چرا که مَثَل من و فرزندم مَثَل نوح و فرزندش حام میباشد آنجا که نوح عرض کرد:
. رَبِّ إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِی».
و خداوند فرمود:
یَا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِحٍ». (7)
این دو روایت که هر دو از امام هادی(علیه السلام) میباشند نشان از آگاهی امام از اقدامات آتی وی و عدم رضایتش از وی میباشد و از روایات دیگری که از امام حسن عسکری(علیه السلام) در رابطه با جعفر ذکر شده به نظر میرسد که جعفر در جوانی و در ایام حیات پدرش امام هادی(علیه السلام) نیز برخلاف سیره و روش پدر و اجداد طاهرینش عمل مینموده و باعث ناخشنودی آن حضرت میگردید.
احمد بن سعد کوفى مى گوید:
به همراه گروهى از شیعیان نزد امام هادى(ع) رسیدیم و از امامت بعد از ایشان سؤال کردیم و گفتیم که برخى مى گویند امام بعد از شما، جعفر است و نه حسن.
امام فرمود: [از این سخن ] بپرهیزید، همانا جعفر دشمن من است؛ اگرچه فرزند من است. همچنین او دشمن برادرش حسن است و حسن او امام بعد از من است.».
امام هادی (ع) در جایی دیگردرمورد جعفر می فرماید: او از تعالیم دین خارج، و زیر بار فرمان من نیست (8).
شیخ طوسى، در ضمن حدیثى که نقل می کند واز شرابخوارى ومستى جعفر حکایت می کند، می گوید: کارهاى زشت وگفتارهاى ناهنجارى که از وى روایت شده، به قدرى زیاد است که نمی توان احصاء نمود. جعفر بن على، چون از طرف دستگاه بنى عباس تقویت می شد و آن عنصر فاسد را عامل خود دانسته ودر مقابل امام حسن عسکرى (ع) تقویت می کردند،
ب : جعفر وامام حسن عسکری (ع):
از بیانات امام حسن عسکری(علیه السلام) مشخص میشود که پس از شهادت امام هادی(علیه السلام)، جعفر در مسأله امامت، طمع داشته و نسبت به برادر خود حسد میروزیده است. خصیبی در ضمن روایتی که در رابطه با جعفر ذکر میکند، آورده است که امام حسن عسکری(علیه السلام) فرمودند: در آینده از اعمال و کردار جعفر بر شما اموری آشکار میشود، به خدا قسم مَثَل من و او مثل هابیل و قابیل از فرزندان آدم است، آنجا که قابیل بر هابیل در آنچه خداوند بر او از فضلش بخشیده بود، حسد ورزید و او را به قتل رسانید و اگر برای جعفر هم زمینهاش آماده باشد مرا به قتل میرساند ولکن خواست و امر خداوند چنین نیست که او موفق به این امر گردد.(9)
از مواردی که در رابطه با اعمال سوء جعفر در حیات برادرش امام حسن عسکری(علیه السلام) میتوان برشمرد استفاده مفرط وی از مسکرات بود که بسیار باعث رنجش خاطر آن حضرت میشد.
شیح طوسی از سعد بن عبدالله و او از چند نفر از جمله ابوهاشم داود بن قاسم جعفری که به خاطر قتل عبدالله بن محمد عباسی در زندان به سر میبردند، نقل میکند که شبی در زندان بودیم که امام عسکری(علیه السلام) و برادرش را دستگیر و به زندان آوردند. ما پس از احوالپرسی از آن حضرت، او و برادرش را در صدر مجلس جای دادیم. در این میان جعفر که در کنار برادرش نشسته بود با صدای بلند گفت: واشطناه» یعنی نام کنیز خود را برد و این در حالی بود که آثار مستی وجودش را فرا گرفته بود. امام(علیه السلام) بر او ناراحت شده فرمودند: ساکت باش و طولی نکشید که جعفر در آنجایی که نشسته بود به خواب رفت. (10)
قطبالدین راوندی و علامه مجلسی نیز به این روایت اشاره کردهاند. شیخ مفید هم در ضمن بیان مناقب و معجزات امام حسن عسکری(علیه السلام) روایتی نقل میکند که در آن به شرب خمر و فسق و فجور جعفر اشاره شده است. شیخ صدوق نیز به هنگام نقل جریان ورود کاروان قمیها پس از شهادت امام حسن عسکری(علیه السلام) به سامراء آورده است که وقتی اهل کاروان از وارث آن حضرت سؤال کردند، آنها را به جعفر بن علی ارجاع دادند و چون پرسیدند که جعفر کجاست؟ گفته شد که جعفر در کنار دجله همراه آوازخوانان مشغول شرب خمر میباشد که این امر در ابتدا باعث انصراف کاروان قمیها از رفتن به پیش جعفر شد.
بااین حال امام حسن عسکری (ع) همواره به جعفر محبت میکردبه عنوان مثال میتوان از تلاش امام حسن عسگری علیه السلام برای رهایی جعفر کذاب از زندان نام برد که :
معتمد ، امام را با برادرش، جعفر کذاب ، به زندان انداخت و هر روز و هر لحظه سراغ امام را می گرفت. زندانبانان به او می گفتند روزها روزه است و شب ها مشغول نماز. تا این که یک روز معتمد به علی بن جرین که مأمور مراقب امام بود، گفت:نزد حسن عسگری برو و به او از طرف من سلام برسان و بگو به خانهاش برگردد.»
علی بن جرین نزد امام رفت. دید امام در زندان نشسته و لباس و کفشش آماده است. علی بن جرین پیام معتمد را داد. امام برخاست و سوار بر مرکب شد، اما حرکت نکرد. علی بن جرین گفت:چرا ایستادهاید؟!»
فرمود: ایستادهام که برادرم جعفر هم بیاید.»
علی بن جرین عرض کرد:اما خلیفه فقط دستور آزادی شما را داده است.»
فرمود:نزد خلیفه برگرد و بگو من و جعفر با هم از خانه خارج شده ایم و اگر من تنها برگردم برای او (خلیفه) خوب نیست.»
13آبان روز تسخیر لانه جاسوسی
13 آبان در تاریخ انقلاب اسلامی ایران همواره روز تقابل حق و باطل بوده است. دقیقا به همین دلیل یکسال پس از شهادت دانش آموزان در دانشگاه و درست در سالروز 13 آبان 58 ایران اسلامی شاهد جلوه دیگری از این رویارویی میان جبهه حق علیه باطل بود. در این روز به یکباره به حیات ی مملو از خباثت امریکا و عملکرد سازمان جهنمی سیا در ایران خاتمه داده شد و مزدورانی که پس از پیروزی انقلاب دائماً به فتنه انگیزی و ماجراجویی علیه نهضت اسلامی ایران مشغول بودند به گروگان گرفته شدند و لانه پر از فساد و جاسوسی آنان که به اشتباه (سفارت) لقب گرفته بود، تعطیل گردید.
اشغال لانه جاسوسی امریکا در تهران و گروگانگیری جاسوسان دیپلمات نمای کاخ سفید، تنها یک حادثه ی در حد تعطیل شدن سفارتخانه یک کشور در کشور دیگر نبوده و بلکه آغاز تحول عمیقی بود که در خاورمیانه و در سطح جهان در جهت عریان ساختن ماهیت پنهان شده زمامداران واشنگتن و گردانندگان ت خارجی امریکا به وقوع پیوسته بود.
آیینه انقلاب
سیزده آبان از خاطره انگیزترین روزهای انقلاب شکوهمند اسلامی است. شاید تاریخ معاصر ما روزی بدین اهمیت و بزرگی کمتر به یاد داشته باشید.
سیزدهم آبان زادروز انقلابی بزرگتر سالگشت تبعید بینانگذار جمهوری اسلامی و روز دانش آموز است. هر یک از این مناسبتها خودکافی است که نظرها را به خود برگرداند و دیده ها را خیره کند.
روز دانش آموز است زیرا بیست و یک سال پیش در چنین روزی دانش آموزان انقلابی توانستند گوهر دانش و آموزندگی را در آیینه حماسه و دلیری بتابانند و غبار خودباختگی را از سیمای مدرسه بروبند. راه از مدرسه تا خیابان را چنان پیمودند که رزمندگان بی باک جبهه ها را در می نوردند و در برابر آهنگهای آتشبار ستم چنان صف آرایی کردند که کوهها بر فراز دشتهای تفتیده کویری آشیانه فساد و لانه جاسوسان را سیزدهم آبان از هم گسیخت. بیست سال پیش دانشگاهیان دین باور به پیروی از امام نور دیواره های نفاق و خیانت را فرو ریختند و شمعی فروزانتر از شمع نخست در میانه جنگ و کاراز افروختند.
سیزدهم آبان شاهد وداع امت با امام خود برای سالیانی چند بود. آن روز را سیزدهم آبان بخوبی در یاد دارد. خادمان بیمزد و منت بیگانگان به گرد خانه ای جمع آمدند که آشناترین نام را برای دلسوختگان اسلامی داشت و شیداترین نغمه ها را در گوش انسانهای مومن زمزمه کرده بود. خمینی (ره) را در ازدحام آهن و پولاد تا بیرون از مرزهای جغرافیای ایران دور کردند اما مرام و نام خمینی را برای همیشه در دل مرد و زن و مسلمان ایرانی جاودانه کردند.
نویسنده: محمد حسن روزی طلب
چکیده: تسخیر سفارت آمریکا در تهران اگرچه تأثیرات مهمی در عرصه ت داخلی کشور داشت؛ مهمترین تأثیر را در روابط خارجی ایران برجای نهاد. از جمله برای اولین بار نقش تعیین کننده ای را برای یک کشور مستقل ایجاد کرد تا آنجا که نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ۱۹۸۰ در ایران و توسط دانشجویان رقم خورد. نوشتار حاضر وقایع نگاری اصلی ترین رویدادهای ۴۴۴ روزه این بحران است که در آن به ویژه به ابعاد خارجی ماجرا توجه بیشتری شده است.
روز اول:
ساعت ۱۰ صبح است. خیابان طالقانی وضع عادی خود را دارد. ماشین ها با سرعت و سروصدا عبور می کنند، فروشگاه ها بازند و کارکنان آنها سرگرم کارهای روزمره هستند. ناگهان گروهی نزدیک به چهارصد نفر در حالی که در طول خیابان طالقانی راهپیمایی می کنند، به سمت سفارت آمریکا می پیچند. جوانان با شور و حرارت از در و دیوار سفارت بالا می روند و به درون محوطه سفارت می پرند.
خیابان بند می آید و جوان ها تند و تیز یکی پس از دیگری از گوشه و کنار سفارت به داخل می روند، حالا هر کدامشان بازوبندی به دست و عکس امام به سینه دارند. در حالی که باران نیز شروع به باریدن کرده، خبری بر روی تلکس خبرگزاری ها می رود که تا سالها اثراتش باقی خواهد ماند: سفارت آمریکا در تهران اشغال شد.»
روز دوم:
امام خمینی حرکت دانشجویان را مورد تأیید قرار می دهد و می گوید:امروز در ایران باز انقلاب است. انقلابی بزرگتر از انقلاب اول. در این انقلاب شیطان بزرگ آمریکاست.»
آقای سید احمد خمینی به نمایندگی از رهبری انقلاب در جمع دانشجویان حضور می یابد و در یک مصاحبه مطبوعاتی شرکت می کند. خبرنگاری از او می پرسد علت حضور و مأموریتتان در رابطه با اشغال سفارت آمریکا چیست؟ او پاسخ می دهد: من به دعوت برادران پیرو خط امام به اینجا آمدم.» سید احمد خمینی اضافه می کند: تمام مردم ایران از عمل دانشجویان پشتیبانی می کنند.» او در جواب خبرنگاری که پرسیده بود: آیا تضعیف دولت تا این حد صحیح است؟» می گوید: این کار تضعیف دولت نیست زیرا تمام ملت یکپارچه این عمل را تأیید می کنند و لابد دولت هم از مردم است.»
اما چند ساعت پس از مصاحبه سید احمد خمینی، دولت موقت مهندس بازرگان استعفاء می دهد و از قضا این استعفاء پذیرفته می شود و از سوی رهبر انقلاب، شورای انقلاب مأمور اداره کشور می شود.
ابوالحسن بنی صدر نیز به سرپرستی وزارت امور خارجه برگزیده می شود.
روز ۱۶:
خیابان های اطراف سفارت لبریز از حضور مردم است. انبوه جمعیت با عصبانیت پرچم آمریکا را آتش می زنند و فریاد می کشند: مرگ بر آمریکا، مرگ بر کارتر» .
بنی صدر، کفیل وزارت امور خارجه از سمتش کنار رفته و قطب زاده جای او را می گیرد. او می گوید: نمی توان تا ابد گروگان ها را نگه داشت و آمریکا به عنوان سرزمین آزاد، نه می تواند تسلیم تحقیر واگذاری مردی بیمار به رژیم جمهوری اسلامی ایران بشود و نه از به خطر انداختن ۵۰ یا ۶۰ شهروندش برای نگه داشتن این مرد بیمار راضی است.»
در خارج از مرزهای ایران خبرهای داغی وجود دارد. در اجتماعی بی سابقه شورای امنیت سازمان ملل با پانزده رأی بر آزادی فوری گروگان ها تأکید می کند، در این میان حتی شوروی نیز رأی مثبت می دهد. ایران نشست نیویورک را تحریم کرد اما بنی صدر می گوید اگر همچنان وزیر خارجه بود، به نیویورک می رفت، هر چند که برخی منتقدان در شورای انقلاب او را از هواپیما برگرداندند.
۱۹ نوامبر(۲۸ آبان) دانشجویان سه گروگان را آزاد می کنند. دو تفنگدار سیاهپوست و یک منشی زن. روز بعد آنها ده نفر زن و سیاهپوست دیگر را نیز آزاد می کنند.
روز ۵۸: شورای امنیت در آخرین روزهای سال ۱۹۷۹ میلادی با ۱۱ رأی موافق و بی هیچ مخالفی و با امتناع روسیه و چک وسلواکی از رأی دادن تصویب می کند که ایران باید تا هفتم ژانویه(۱۸ دی ۵۸)، گروگان ها را آزاد کند و اگر در این مهلت گروگان ها آزاد نشوند، شورای امنیت قطعنامه شدیدتری صادر می کند. همزمان والدهایم دبیر کل سازمان ملل، تصمیم می گیرد شخصاً به ایران برود و دیپلماسی قدیمی را بیازماید. اما رومه های ایرانی در اول ژانویه (۱۲ دی)، با عکسی قدیمی از او استقبال می کنند. در آن عکس والدهایم بر دست اشرف پهلوی، خواهر شاه، بوسه می زند. رومه جمهوری اسلامی در زیر این عکس این گونه به والدهایم طعنه می زند:آقای والدهایم، این شما هستید که بر دست بدکاره ای بوسه می زنید.»
والدهایم به ایران می آید، اما هیچ یک از مقامات رسمی حاضر به دیدار او نمی شوند و او پس از سه روز بازمی گردد و هنگام بازگشت به شورای امنیت پیام می دهد که اعمال زور علیه ایران تنها به تشدید مقاومت آنها می انجامد. شورای امنیت دوبار تصویب قعطنامه را به تعویق می اندازد و در نهایت در ۲۲ دی ماه ۵۸ ( ۱۳ ژانویه ۱۹۸۰ )شورای امنیت بنا به پافشاری ایالت متحده تشکیل جلسه می دهد.
مک هنری نماینده آمریکا دعاوی خود را علیه ایران اقامه می کند و از شورا تقاضا می کند که برای حفظ صلح بین المللی قطعنامه مورد درخواست ایالت متحده مبنی بر تحریم اقتصادی ایران را به تصویب برساند.
آن شب یکی از جلسات شورانگیز شورای امنیت در جریان بود. پس از چندین ساعت بحث و بررسی، انگلستان، نروژ، پرتغال و فرانسه از قطعنامه آمریکا حمایت می کنند، بنگلادش و مکزیک رأی ممتنع و چک واسلواکی رأی مخالف و در نهایت شوروی با استفاده از حق وتو، قطعنامه آمریکا را به بایگانی شورای امنیت می سپارد.
دیپلماسی دبیر کل شکست می خورد و ایالت متحده می گوید که یک طرفه به قطعنامه عمل خواهد کرد.
ماه سوم
ابوالحسن بنی صدر به ریاست جمهوری ایران برگزیده می شود. او در اولین مصاحبه اش خاطرنشان می کند:» آماده نیست که با دانشجویان مسلمان حکومتی موازی را قبول کند.» او اضافه می کند:ما در ایران دو حکومت داریم: یکی حکومت دانشجویان پیرو خط امام و دیگری شورای انقلاب و چنین وضعی قابل قبول نیست.»
بنی صدر راه حل مسئله گروگان ها را تشریح می کند. به عقیده او دولت آمریکا باید از ایران عذرخواهی کند و استقلال و حاکمیت جمهوری اسلامی را محترم بشمارد؛ در این صورت مشکل گروگانها ممکن است به زودی حل شود. سخنان بنی صدر، اهالی کاخ سفید را به جنب و جوش وامی دارد.
زمزمه هایی در رسانه های خارجی مبنی بر دیدار مقامات ایران و آمریکا و ارائه راه حل تازه منتشر می شود. اما صادق قطب زاده در مصاحبه با رویترز می گوید:شخص اینجانب و وزارت خارجه هیچ گونه تماس مستقیم و یا غیرمستقیم با آمریکا نداشته ایم و راه حل تازه، همان مطالبی است که بارها گفته ایم. » اشاره قطب زاده به استرداد شاه و اموال او به ایران است.
چند سال بعد گری سیک در کتابش از دیدار قطب زاده (وزیر امور خارجه ایران) و همیلتون جردن(رئیس کارکنان کاخ سفید) در ۲۸ بهمن (۱۶ فوریه) در پاریس خبر می دهد. این دیدار سه ساعت به طول می انجامد. قطب زاده در پاسخ جردن که چگونه می توان بحران را با صلح و آرامش و حفظ حیثیت طرفین حل کرد، پاسخ می دهد: راه حل ساده است، شاه را بکشید.»
به هر حال پس از اظهار نظر فرانک جورج که با خوش بینی خبر از پیدا شدن راه حل تازه برای آزادی گروگان ها می دهد، این تصور در ذهن ها زنده می شود که بنی صدر در توافقی محرمانه با آمریکایی ها سازش کرده است.
در این میان خبرگزاری فرانسه گزارش می دهد تا چند روز دیگر یک هیأت آمریکایی که از جانب دانشجویان پیرو خط امام دعوت شده اند، احتمالاً وارد تهران خواهند شد.
روز اول: ساعت ۱۰ صبح است. خیابان طالقانی وضع عادی خود را دارد. ماشین ها با سرعت و سروصدا عبور می کنند، فروشگاه ها بازند و کارکنان آنها سرگرم کارهای روزمره هستند. ناگهان گروهی نزدیک به چهارصد نفر در حالی که در طول خیابان طالقانی راهپیمایی می کنند، به سمت سفارت آمریکا می پیچند. جوانان با شور و حرارت از در و دیوار سفارت بالا می روند و به درون محوطه سفارت می پرند.
خیابان بند می آید و جوان ها تند و تیز یکی پس از دیگری از گوشه و کنار سفارت به داخل می روند، حالا هر کدامشان بازوبندی به دست و عکس امام به سینه دارند. در حالی که باران نیز شروع به باریدن کرده، خبری بر روی تلکس خبرگزاری ها می رود که تا سالها اثراتش باقی خواهد ماند: سفارت آمریکا در تهران اشغال شد.»
روز دوم: امام خمینی حرکت دانشجویان را مورد تأیید قرار می دهد و می گوید:امروز در ایران باز انقلاب است. انقلابی بزرگتر از انقلاب اول. در این انقلاب شیطان بزرگ آمریکاست.»
آقای سید احمد خمینی به نمایندگی از رهبری انقلاب در جمع دانشجویان حضور می یابد و در یک مصاحبه مطبوعاتی شرکت می کند. خبرنگاری از او می پرسد علت حضور و مأموریتتان در رابطه با اشغال سفارت آمریکا چیست؟ او پاسخ می دهد: من به دعوت برادران پیرو خط امام به اینجا آمدم.» سید احمد خمینی اضافه می کند: تمام مردم ایران از عمل دانشجویان پشتیبانی می کنند.» او در جواب خبرنگاری که پرسیده بود: آیا تضعیف دولت تا این حد صحیح است؟» می گوید: این کار تضعیف دولت نیست زیرا تمام ملت یکپارچه این عمل را تأیید می کنند و لابد دولت هم از مردم است.»
اما چند ساعت پس از مصاحبه سید احمد خمینی، دولت موقت مهندس بازرگان استعفاء می دهد و از قضا این استعفاء پذیرفته می شود و از سوی رهبر انقلاب، شورای انقلاب مأمور اداره کشور می شود.
ابوالحسن بنی صدر نیز به سرپرستی وزارت امور خارجه برگزیده می شود.
روز ۱۶: خیابان های اطراف سفارت لبریز از حضور مردم است. انبوه جمعیت با عصبانیت پرچم آمریکا را آتش می زنند و فریاد می کشند: مرگ بر آمریکا، مرگ بر کارتر» .
بنی صدر، کفیل وزارت امور خارجه از سمتش کنار رفته و قطب زاده جای او را می گیرد. او می گوید: نمی توان تا ابد گروگان ها را نگه داشت و آمریکا به عنوان سرزمین آزاد، نه می تواند تسلیم تحقیر واگذاری مردی بیمار به رژیم جمهوری اسلامی ایران بشود و نه از به خطر انداختن ۵۰ یا ۶۰ شهروندش برای نگه داشتن این مرد بیمار راضی است.»
در خارج از مرزهای ایران خبرهای داغی وجود دارد. در اجتماعی بی سابقه شورای امنیت سازمان ملل با پانزده رأی بر آزادی فوری گروگان ها تأکید می کند، در این میان حتی شوروی نیز رأی مثبت می دهد. ایران نشست نیویورک را تحریم کرد اما بنی صدر می گوید اگر همچنان وزیر خارجه بود، به نیویورک می رفت، هر چند که برخی منتقدان در شورای انقلاب او را از هواپیما برگرداندند.
۱۹ نوامبر(۲۸ آبان) دانشجویان سه گروگان را آزاد می کنند. دو تفنگدار سیاهپوست و یک منشی زن. روز بعد آنها ده نفر زن و سیاهپوست دیگر را نیز آزاد می کنند.
روز ۵۸: شورای امنیت در آخرین روزهای سال ۱۹۷۹ میلادی با ۱۱ رأی موافق و بی هیچ مخالفی و با امتناع روسیه و چک وسلواکی از رأی دادن تصویب می کند که ایران باید تا هفتم ژانویه(۱۸ دی ۵۸)، گروگان ها را آزاد کند و اگر در این مهلت گروگان ها آزاد نشوند، شورای امنیت قطعنامه شدیدتری صادر می کند. همزمان والدهایم دبیر کل سازمان ملل، تصمیم می گیرد شخصاً به ایران برود و دیپلماسی قدیمی را بیازماید. اما رومه های ایرانی در اول ژانویه (۱۲ دی)، با عکسی قدیمی از او استقبال می کنند. در آن عکس والدهایم بر دست اشرف پهلوی، خواهر شاه، بوسه می زند. رومه جمهوری اسلامی در زیر این عکس این گونه به والدهایم طعنه می زند:آقای والدهایم، این شما هستید که بر دست بدکاره ای بوسه می زنید.»
والدهایم به ایران می آید، اما هیچ یک از مقامات رسمی حاضر به دیدار او نمی شوند و او پس از سه روز بازمی گردد و هنگام بازگشت به شورای امنیت پیام می دهد که اعمال زور علیه ایران تنها به تشدید مقاومت آنها می انجامد. شورای امنیت دوبار تصویب قعطنامه را به تعویق می اندازد و در نهایت در ۲۲ دی ماه ۵۸ ( ۱۳ ژانویه ۱۹۸۰ )شورای امنیت بنا به پافشاری ایالت متحده تشکیل جلسه می دهد.
مک هنری نماینده آمریکا دعاوی خود را علیه ایران اقامه می کند و از شورا تقاضا می کند که برای حفظ صلح بین المللی قطعنامه مورد درخواست ایالت متحده مبنی بر تحریم اقتصادی ایران را به تصویب برساند.
آن شب یکی از جلسات شورانگیز شورای امنیت در جریان بود. پس از چندین ساعت بحث و بررسی، انگلستان، نروژ، پرتغال و فرانسه از قطعنامه آمریکا حمایت می کنند، بنگلادش و مکزیک رأی ممتنع و چک واسلواکی رأی مخالف و در نهایت شوروی با استفاده از حق وتو، قطعنامه آمریکا را به بایگانی شورای امنیت می سپارد.
دیپلماسی دبیر کل شکست می خورد و ایالت متحده می گوید که یک طرفه به قطعنامه عمل خواهد کرد.
ماه سوم
ابوالحسن بنی صدر به ریاست جمهوری ایران برگزیده می شود. او در اولین مصاحبه اش خاطرنشان می کند:» آماده نیست که با دانشجویان مسلمان حکومتی موازی را قبول کند.» او اضافه می کند:ما در ایران دو حکومت داریم: یکی حکومت دانشجویان پیرو خط امام و دیگری شورای انقلاب و چنین وضعی قابل قبول نیست.»
بنی صدر راه حل مسئله گروگان ها را تشریح می کند. به عقیده او دولت آمریکا باید از ایران عذرخواهی کند و استقلال و حاکمیت جمهوری اسلامی را محترم بشمارد؛ در این صورت مشکل گروگانها ممکن است به زودی حل شود. سخنان بنی صدر، اهالی کاخ سفید را به جنب و جوش وامی دارد.
زمزمه هایی در رسانه های خارجی مبنی بر دیدار مقامات ایران و آمریکا و ارائه راه حل تازه منتشر می شود. اما صادق قطب زاده در مصاحبه با رویترز می گوید:شخص اینجانب و وزارت خارجه هیچ گونه تماس مستقیم و یا غیرمستقیم با آمریکا نداشته ایم و راه حل تازه، همان مطالبی است که بارها گفته ایم. » اشاره قطب زاده به استرداد شاه و اموال او به ایران است.
چند سال بعد گری سیک در کتابش از دیدار قطب زاده (وزیر امور خارجه ایران) و همیلتون جردن(رئیس کارکنان کاخ سفید) در ۲۸ بهمن (۱۶ فوریه) در پاریس خبر می دهد. این دیدار سه ساعت به طول می انجامد. قطب زاده در پاسخ جردن که چگونه می توان بحران را با صلح و آرامش و حفظ حیثیت طرفین حل کرد، پاسخ می دهد: راه حل ساده است، شاه را بکشید.»
به هر حال پس از اظهار نظر فرانک جورج که با خوش بینی خبر از پیدا شدن راه حل تازه برای آزادی گروگان ها می دهد، این تصور در ذهن ها زنده می شود که بنی صدر در توافقی محرمانه با آمریکایی ها سازش کرده است.
در این میان خبرگزاری فرانسه گزارش می دهد تا چند روز دیگر یک هیأت آمریکایی که از جانب دانشجویان پیرو خط امام دعوت شده اند، احتمالاً وارد تهران خواهند شد.
در چنین فضایی بود که آسوشیتدپرس و رویترز گزارش دادند که به محض ورود اعضای یک دادگاه بین المللی که قرار است اتهامات ایران علیه شاه مخلوع را رسیدگی کنند، گروگان های آمریکایی آزاد خواهند شد. این مطلب را هیکل» رومه نگار معروف مصری در مقاله ای نوشته و اضافه کرده که هرچند گروگان ها به مجرد ورود اعضای دادگاه بین المللی به تهران بلافاصله آزاد خواهند شد، اما در تهران زیر نظر طرف سوم (سوئیس) قرار خواهند گرفت تا آمریکا به آنها دسترسی داشته و مسئول سلامتی آنها باشد. اما ماجرا به دلخواه آمریکایی ها پیش نرفت؛ هرچند قطب زاده اعلام کرد که به نمایندگی از شورای انقلاب، گروگان ها را تحویل خواهد گرفت اما دانشجویان اعلام کردند، گروگان ها را تحویل قطب زاده نخواهیم داد.
پس از گذشت چند ساعت از این بیانیه دانشجویان، دفتر امام، شورای انقلاب و هیأت وزیران، هرگونه تصمیم گیری درباره گروگان ها را مربوط به مجلس شورای اسلامی دانستند.
هیأت تحقیق هم به تهران آمد و خواستار دیدار با گروگان ها شد. اما دانشجویان ملاقات هیأت تحقیق با گروگان ها را کاری انحرافی خواندند و اعلام کردند گروگان ها تنها برگ برنده ایران در مبارزه با آمریکا هستند و اجازه نمی دهند اعضای این کمیسیون با گروگان ها ملاقات کنند.
بدین ترتیب نقشه قطب زاده و جردن هم نتوانست گرهی را باز کند.
روز ۱۴۰:
کارتر در ۲۶ مارس ۱۹۸۰ (چهارم فروردین ۱۳۵۹) نامه ای محرمانه خطاب به امام می نویسد و اعلام می کند: ما آماده پذیرش حقایق جدید که مولود انقلاب ایران است، می باشیم. این امر همچنان هدف و آرزوی ماست، زیرا من تصور می کنم که ما هدف واحدی را که صلح جهانی و برقراری عدالت برای همه ملل است، تعقیب می کنیم. »
اما امام خمینی با شجاعتی خارق العاده دستور می دهد تا نامه کارتر منتشر شود. در آمریکا انت
1. ره آورد خلوص در عبادت
قالت فاطمة اهراء سلام الله علیها: من أصعد إلی الله خالص عبادته، أهبط الله عزوجل إلیه أفضل مصلحته.
فرمود: کسی که عبادت خالص خود را به خداوند متعال تقدیم میکند (و فقط برای رضای او عمل میکند خداوند نیز بهترین مصلحت خود را بر او نازل میکند.
تحف العقول ص۹۶۰
عَنْ فَاطِمَةُ بِنْتَ مذوسَى بْن ر جَعْفَر (ع). عَنْ فَاطِمَةَ بِنْت ِرَسُول ِاللّهِ صَلَّى اللّه عَلَیه ِوَ آلِهِ وِ سَلَّمَ ، قالَتْ (سلام الله علیها): قَالَ رَسُولُ اللّه ِصَلَّى اللّه ِعَلَیه ِوَ آلِه ِوَ سَلَّمَ : ألا مَنْ ماتَ عَلى حُبِّ آل ِمُحَمَّد ماتَ شَهِیداً.
فاطمه معصومه(س)، از دختر امام صادق (ع) روایتى نقل میکند که سلسله سندش به حضرت فاطمه زهرا (س) مىرسد که آن حضرت مىفرماید: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: آگاه باشید! هرکس با محبّت آل محمّد ازدنیا برود شهید از دنیا رفته است.»
عوالم العلوم، ج ٢١، ص ٣٥٣
قالَتْ (سلام الله علیها): ان السعید، کل السعید، حق السعید من أحب علیا فی حیاته و بعد موته
فرمود: همانا سعادتمند(به معنای) کامل و حقیقی کسی است که امام علی(ع) را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد.
شرح نهج البلاغه ج 2، ص 449 مجمع اّوائد: ج 9، ص 132
قالَتْ (سلام الله علیها): نحن وسیلته فی خلقه و نحن خاصته و محل قدسه و نحن حجته فی غیبه و نحن ورثه أنبیائه
فرمود: ما اهل بیت رسول خدا(ص) وسیله ارتباط خدا با مخلوقاتیم ما برگزیدگان خداییم و جایگاه نیکیها، ما دلیلهای روشن خداییم و وارث پیامران الهی.
(شرح نهج البلاغه ج 16 ، ص 211)
قالَتْ (سلام الله علیها): قاریءُ الحدید، و اذا وقعت، و الرحمن، یدعی فی السموات و الارض، ساکن الفردوس
فرمود: تلاوت کننده سوره حدید و واقعه و الرحمن در آسمانها و زمین اهل بهشت خوانده میشوند.
(کنزالعمال ، ج 1 ، ص582)
قالَتْ (سلام الله علیها): خیارکم الینکم مناکبة و اکرمهم لنسائهم
فرمود: بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم نرمتر و مهربانتر باشد و ارزشمندترین مردم کسانی هستند که با همسرانشان مهربان و بخشنده اند.
(دلال الامامه ص76 و کنزالعمال ، ج 7، ص225)
قالَتْ (سلام الله علیها): حبب الی من دنیاکم ثلاث: تلاوة کتاب الله و النظر فی وجه رسول و الانفاق فی سبیل الله
فرمود: از دنیای شما سه چیز محبوب من است: 1- تلاوت قرآن 2- نگاه به چهره رسول خدا 3-انفاق در راه خدا .
(وقایع الایام خیابانی، جلد صیام، ص295)
قالَتْ (سلام الله علیها): فجعل الله.اطاعتنا نظاما للملة و امامتنا أمانا للفرقة
فرمود: خدا اطاعت و پیروی از ما اهل بیت را سبب برقراری نظم اجتماعی در امت اسلامی و امامت و رهبری ما را عامل وحدت و در امان ماندن از تفرقهها قرار داده است.
قالَتْ (سلام الله علیها): فجعل الله الایمان تطهیرا لکم من الشرک ، و الصلاة تنزیها لکم عن الکبر
فرمود: خدای تعالی ایمان را برای پاکیزگی از شرک قرار داد ، و نماز را برای دوری از تکبر و خودخواهی.
(احتجاج طبرسی،ج1،ص258)
قالَتْ (سلام الله علیها): مَثَلُ الإمام مَثل الکَعبة إذ تُؤتی وَ لا تَأتی
از حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) روایت شده که رسول خدا فرمودند: امام همچون کعبه است که باید به سویش روند، نه آنکه (منتظر باشند تا) او به سوی آنها بیاید.
(بحار الانوار ، ج 36 ، ص 353)
قالَتْ فاطِمَةُ اَّهْراء - سلام الله علیها - : فَأکْثِرْ مِنْ تِلاوَةِ الْقُرآنِ، وَالدُّعاءِ، فَإنَّها ساعَةٌ یَحْتاجُ الْمَیِّتُ فیها إلی أُنْسِ الاْحْیاءِ ؛
حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - ضمن وصیّتی به امام علی - علیه السلام - اظهار نمودند: پس از آن که مرا دفن کردی، برایم قرآن را بسیار تلاوت نما، و برایم دعا کن، چون که میّت در چنان موقعیّتی بیش از هر چیز نیازمند به اُنس با زندگان می باشد.
بحارالأنوار، ج 79، ص 27
12-قالَتْ فاطِمَةُ اَّهْراء - - : إذا حُشِرْتُ یَوْمَ الْقِیامَةِ، أشْفَعُ عُصاةَ أُمَّةِ النَّبی ؛
حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - فرمودند: هنگامی که در روز قیامت برانگیخته و محشور شوم، خطاکاران امّت پیامبر - صلی الله علیه وآله وسلم -، را شفاعت می نمایم.
احقاق الحقّ، ج 19، ص 129
قالَتْ فاطِمَةُ اَّهْراء - سلام الله علیها - : یا أبَة، ذَکَرْتُ الْمَحْشَرَ وَوُقُوفَ النّاسِ عُراةً یَوْمَ الْقیامَةِ، وا سَوْأتاهُ یَوْمَئِذ مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ ؛
حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - اظهار داشتند: ای پدر، من به یاد روز قیامت افتادم که مردم چگونه در پیشگاه خداوند با حالت خواهند ایستاد ـ و فریاد رسی ندارد، جز اعمال و علاقه نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) ـ.
کشف الغمّة، ج 2، ص 57
قالَتْ فاطِمَةُ اَّهْراء - سلام الله علیها - : إنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً وَلایُبالی ؛
حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - فرمودند: همانا خداوند متعال تمامی گناهان بندگانش را می آمرزد و از کسی باکی نخواهد داشت.
تفسیر التّبیان، ج 9، ص 37
قالَتْ فاطِمَةُ اَّهْراء - سلام الله علیها - : اصْعَدْ عَلَی السَّطْحِ، فَإنْ رَأیْتَ نِصْفَ عَیْنِ الشَّمْسِ قَدْ تَدَلّی لِلْغُرُوبِ فَأعْلِمْنی حَتّی أدْعُو ؛
حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - روز جمعه نزدیک غروب آفتاب به غلام خود می فرمودند: بالای پشت بام برو، هر موقع نصف خورشید غروب کرد مرا خبر کن تا برای خود ـ و دیگران ـ دعا کنم.
معانی الأخبار، ص 399
16- قالَتْ فاطِمَةُ اَّهْراء - سلام الله علیها - :
خَیْرٌ لِلِنّساءِ أنْ لا یَرَیْنَ الرِّجالَ وَ لا یَراهُنَّ الرِّجالُ ؛
حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - فرمودند:
بهترین چیز برای حفظ شخصیت زن آن است که مردی را نبیند و نیز مورد مشاهده مردان قرار نگیرد.
بحارالأنوار، ج 43، ص 54، ح 48
17- قالَتْ فاطِمَةُ اَّهْراء - سلام الله - :
ما صَنَعَ أبُو الْحَسَنِ إلاّ ما کانَ یَنْبَغی لَهُ، وَ لَقَدْ صَنَعُوا ما اللّهُ حَسیبُهُمْ وَ طالِبهُمْ ؛
حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - فرمودند:
آنچه را امام علی - علیه السلام - (نسبت به دفن رسول خدا و جریان بیعت) انجام داد، وظیفه الهی او بوده است، و آنچه را دیگران انجام دادند خداوند آن ها را محاسبه و مجازات می نماید.
بحارالأنوار، ج 28، ص 355، ح 69
قالَتْ (سلام الله علیها): وَاللّهِ یَابْنَ الْخَطّابِ لَوْلا أنّى أکْرَهُ أنْ یُصیبَ الْبَلاءُ مَنْ لا ذَنْبَ لَهُ، لَعَلِمْتَ أنّى سَأُقْسِمُ عَلَى اللّهِ ثُمَّ أجِدُهُ سَریعَ الاْجابَةِ.
فرمود: ای پسر خطّاب! سوگند به خداوند، اگر ناپسند نمیداشتم که عذاب الهى بر بى گناهى، نازل گردد؛ متوجّه مى شدى که خدا را قسم مى دادم و نفرین مى کردم. و مى دیدى چگونه دعایم سریع مستجاب مى گردید.
اصول کافى: ج 1، ص 460، بیت الأحزان: ص 104، بحارالأنوار: ج 28، ص 250، ح 30
قالَتْ (سلام الله علیها): وَاللّهِ! لا کَلَّمْتُکَ أبَداً، وَاللّهِ! لاَدْعُوَنَّ اللّهَ عَلَیْکَ فى کُلِّ صَلوة.
فرمود: پس از ماجراى هجوم به خانه حضرت، خطاب به ابوبکر کرد و فرمود: به خدا سوگند، دیگر با تو سخن نخواهم گفت، سوگند به خدا، در هر نمازى تو را نفرین خواهم کرد.
صحیح مسلم: ج 2، ص 72، صحیح بخارى: ج 6، ص 176.
قالَتْ (سلام الله علیها): إنّى أُشْهِدُ اللّهَ وَ مَلائِکَتَهُ، أنَّکُما اَسْخَطْتُمانى، وَ ما رَضیتُمانى، وَ لَئِنْ لَقیتُ النَبِیَّ لأشْکُوَنَّکُما إلَیْهِ.
فرمود: هنگامى که ابوبکر و عمر به ملاقات حضرت آمدند فرمود: خدا و ملائکه را گواه مى گیرم که شما مرا خشمناک کرده و آزرده اید، و مرا راضى نکردید، و چنانچه رسول خدا را ملاقات کنم شکایت شما دو نفر را خواهم کرد.
بحارالأنوار: ج 28، ص 303، صحیح مسلم: ج 2، ص 72، بخارى: ج 5، ص 5
د.
یوری الکسییویچ گاگارین Юрий Алексееич агарин | |
---|---|
![]() | |
ملیت |
![]() |
وضعیت | درگذشته |
زادروز |
۹ مارس ۱۹۳۴ (۱۸ اسفند ۱۳۱۲) کلوشینو، روسیه ![]() |
مرگ |
۲۷ مارس سال ۱۹۶۸ (۷ فروردین ۱۳۴۷) روسیه ![]() ۳۹٫۰۲۶۵شرقی ۵۶٫۰۴۶۶۴شمالی |
مشاغل دیگر | خلبان آزمایشگر |
درجه | سرهنگ |
طول پرواز فضایی | یک ساعت و ۴۸ دقیقه |
تاریخ گزینش |
۷ مارس ۱۹۶۰ (۱۶ اسفند ۱۳۳۸) |
ماموریت | وستوک-۱ |
نشان ماموریت | ![]() |
دستاورد | نخستین فضانورد جهان |
یوری الکسییویچ گاگارین (به روسی: Юрий Алексееич агарин) کیهاننورد روسی و متولد ۹ مارس ۱۹۳۴ میلادی (۱۸ اسفند ۱۳۱۲)، نخستین فضانورد جهان است. یوری گاگارین در روز ۱۲ آوریل ۱۹۶۱ میلادی (۲۳ فروردین ۱۳۴۰) توسط فضاپیمای وُستوک-۱ به فضا رفت و به مدت ۱۰۸ دقیقه مدار زمین را یک دور بطور کامل پیمود. عصر سفرهای فضایی انسان با این پرواز آغاز گشت.
یوری گاگارین پس از پرواز تاریخی خود به سمت ریاست مرکز آموزش فضانوردان در شهرک ستارهها انتخاب شد. در همین حال و در کنار شغل حرفهای خود، با بازدید و سخنرانی در شهرها و کشورهای گوناگون، نقش عمدهای در افزایش آگاهی عمومی در مورد سفرهای فضایی ایفا نمود. هشت سال پس از سفر فضاییاش، یوری گاگارین در یک سانحه هوایی کشته شد.
گاگارین به خاطر سفر فضایی تاریخی خود تبدیل به ستارهای جهانی شد و نشانها و عنوانهای افتخار بیشماری از سراسر جهان دریافت کرد. شب ۱۲ آوریل هر سال به عنوان شب یوری» گرامی داشته میشود و جشنها و گردهماییهایی در سراسر جهان به یاد نخستین فضانورد جهان برپا میگردد.
از این ببعد روز 12 ماه اوریل در سراسر جهان بعنوان روز بین المللی پرواز انسان به فضای کیهانی برگزار خواهد شد . امروز یعنی در استانه 50 مین سالگرد پرواز یوری گاگارین فضانورد روسیه ای ، این موضوع در اجلاس با شکوه مجمع عمومی در مقر سازمان ملل متحد در نیو یورک اعلام خواهد شد .
تا بحال روز 12 ماه اوریل فقط در روسیه بعنوان روز کیهان نوردی برگزار شده است . اما در رابطه با 50 مین سالگرد نخستین پرواز انسان به فضای کیهانی که رویدادهای با شکوهی در سراسر جهان به همراه دارد ، روسیه پیشنهاد کرد که این جشن در سطح بین المللی برگزار شود ، و این ابتکار با پشتیبانی سازمان ملل متحد روبرو شده است . بطوریکه ویتالی چورکین نماینده دائمی روسیه در سازمان ملل متحد اطلاع داد ، بیش از 40 کشور در تهیه فطعنامه مربوطه شرکت کردند .
ویتالی چورکین همچنین گفت : "من روز 12 ماه اوریل سال 1961 را بخوبی به یاد دارم . به نظر من ، بعد از روز 9 ماه مه سال 1945، این - سعادت بار ترین روز در تاریخ کشور ما بود . من بیاد روحیه وجد و شادمانی همگانی هستم که سپس به تمامی جهان گسارش یافته و در آن از یوری گارارین فضنورد ما بعنوان قهرمان پذیرائی میکردند . تدارکات برای این جلسه نشان دهنده آن بوده است که در جهان همچنان برای دستاوردهای مردم و کشور ما بعنوان پیشآهنگ در پژوهش و تسخیر فضای کیهانی ارزش عالی قائل هستند ." ویتالی چورکین در ادامه سخنان خود گفت : "حالا در بسیاری از رومه ها و هفته نامه های جهان گزارش های مقصلی در باره پژوهش فضای کیهانی منتشر میشود و در این گزارشها قهرمانی یوری گاگارین مورد ارزیابی شایسته قرار گرفته و به دیگر دستاوردهای کشور ما در رشته کیهان نوردی هم اشاره میشود . ما در واقع میتوانیم به چیزهای زیادی در این زمینه افتخار کنیم . نخستین زن فضنورد ، نخستین خروج انسان به فضای باز کیهانی ، نخستین پرواز سفینه حامل سه فضانورد ، نخستین پرواز فضانورد خارجی ، نخستین ایستگاه فضائی ، نخستین توریست فضائی ، تا چه رسد باینکه روسیه محرک همکاری وسیع بین المللی در زمینه تسخیر فضای کیهانی بوده و فعلا هم میباشد ، - همه اینها - از جمله دستاوردهای کشور ما ست . بدین ترتیب ، این - یک جشن بسیار روشن و متحد کننده ای است که از این ببعد در سطح سازمان ملل متحد برگزار خواهد شد . "
بعد از یوری گاگارین ، حدود 50 مرد و زن از بیش از 30 کشور جهان به فضای کیهانی پرواز کردند . در نتیجه ، دستاوردهای بزرگ فنی و علمی نصیب بشریت شده ، ولی همانا گاگارین پرواز اول را انجام داده و راه تسخیر فضای کیهانی را بروی بشریت هموار کرده است . این رویداد در تاریخ تمدن جهانی ثبت شده و بدین علت ، بسیاری از کشورها تلاش میکنند پرتاب سفینه های فضائی خود را در روز 12 ماه اوریل انجام بدهند .
وستوک ۱ ، نخستین فضاپیما از مجموعه مأموریتهای وستوک روسیه، مأموریت ویژهای داشت که تا پیش از آن هرگز انجام نشده بود. این فضاپیما قرار بود رؤیای دیرین بشر را تحقق ببخشد و انسانی را به فراسوی مرزهای جوّ زمین ببرد. حدود نیمقرن پیش از پرواز وستوک ۱، برادران رایت به رؤیای پرواز انسان در آسمان دست یافته بودند. آنها در آن هنگام نمیدانستند که تا رساندن بشر به مرزهای فضا فقط چند دهه باقی مانده است. همین چند دهه مصادف بود بزرگترین رویدادهای قرن بیستم، از جمله جنگهای جهانی اول و دوم و آغاز رقابتهای تسلیحاتی، صنعتی و فضایی بین دو ابرقدرت آن دوران، آمریکا و روسیه.
در چنین شرایطی بود که روسیه (در واقع اتحاد جماهیر شوروی) موفق شد گامی بزرگ در مسیر پیشرفت فناوریهای فضایی بردارد و نخستین فضاپیمای سرنشیندار را راهی فضا کند. وستوک ۱ در تاریخ ۱۲ آوریل ۱۹۶۱ (۲۳ فروردین ۱۳۴۰) به فضا پرتاب شد و نخستین مسافر فضا، یوری گاگارین، را هم با خود به همراه برد. یوری گاگارین از خلبان کارکشتهی شوروی بود که برای پرواز به فضا نامزد شد و پس از گذراندن آزمونهای متعدد و دشوار برای این سفر انتخاب شد. در آن زمان روسها اطلاعاتی دربارهی آمادهسازی فضانوردان آمریکایی برای نخستین پرواز کسب کرده بودند و گمان میکردند که آمریکا میخواهد نخستین فضانورد خود را در ۲۰ آوریل به فضا بفرستد. پس شوروی اگر میخواست در این نبرد پیروز باشد باید پیش از آن تاریخ انسانی را به فضا میفرستاد. اینطور بود که مراحل تمرین و آمادهسازی یوری گاگارین و چند نامزد دیگر فضانوردی با سرعت و بهطور فشرده انجام شد. یوری گاگارین فقط ۴ روز پیش از پرواز به فضا متوجه شد که برای این مأموریت انتخاب شده است. با توجه به اینکه پیش از او کسی به فضا نرفته بود، هنوز آثار پزشکی و روانی قرار گرفتن در مداری به دور زمین و فراتر از جوّ ناشناخته بود و این موضوع باعث نگرانی و اضطراب خود گاگارین و هیئت علمی این مأموریت شده بود.
یوری گاگارین فقط ۴ روز پیش از پرواز به فضا متوجه شد که برای این مأموریت انتخاب شده است!
سرانجام وستوک ۱ از زمین برخاست و یوری گاگارین پیامهای خود را بهطور رادیویی به زمین مخابره کرد، که در میان آنها جملهی من زمین را میبینم، خیلی زیبا است» مشهور شد و به تاریخ پیوست. وستوک ۱ در مداری به دور زمین قرار گرفت و زمین را در مدت ۱۰۸ دقیقه یک بار دور زد. مأموریت آن هم همین بود. پس از یک بار دور زدن، به سوی زمین بازگشت تا مسافر خود را به سلامت به میهن بازگرداند. البته در راه بازگشت، اشکالهایی در سیستم ترمز موشک پدید آمد که باعث دلهرهی فراوان شد اما سرانجام به سلامت به زمین رسید. محل فرود از مکان پیشبینی شده بسیار فاصله داشت و در نتیجه نیروهای کمکی و مستقبل در آنجا حضور نداشتند. تنها کسانی که گاگارین را بلافاصله پس از فرود دیدند یک زن محلی و نوهی ۶ سالهاش بودند که متعجب به او مینگریستند. گاگارین دربارهی این موضوع چنین شرح داده است: آنها وقتی من را با لباس و کلاه فضایی و چتر نجاتم دیدند، ترسیدند و عقب رفتند. من به آنها گفتم نگران نباشید من هم مثل شما شهروند شوروی هستم، همین الان از فضا برگشتم و دنبال تلفن میگردم که به مسکو زنگ بزنم».
سازمان ملل برای بزرگداشت این موفقیت بزرگ انسان، روز ۱۲ آوریل (سالروز پرواز اسپوتنیک ۱) را روز پرواز فضایی بشر» نامگذاری کرده است.
درباره این سایت